در تاریخ اسلام، چهرههای شاخص و شخصیتهای بزرگ زیادی داشتهایم اما هر کدام از آنها به طور کلی، در یک یا نهایتا چند بعد میدرخشیدند و جذابیت داشتهاند. در واقع شخصیتهایی که جامعیت داشته و بتوانند در ابعاد مختلف درخشش داشته باشند، زیاد نداریم یا به ندرت یافت میشوند چهرههایی که مثل امام عزیز(ره) در سطح عالی به لحاظ جامعیت، قابل اشاره باشند و ردهای پایینتر از مقام معصومین را به خود اختصاص داده باشند، با این حال شهید مطهری در رتبهای پایینتر از امام(ره) نمونه کاملی بودند در بعد فکری و عقلانی.
ایشان انسانی فکور، اندیشمند و در عین حال دقیق و با ظرفیت بالایی بود یعنی فکر و اندیشه او نه فکر دگم و بسته بود و نه تعصب جاهلانه در ذهنش رسوخ نموده و نه به لحاظ باور فکری، شیفته شرق و غرب و این و آن بود. در عین دقت نظر یک آزادی و حریت فکری را میشد در افکار شهید مطهری ملاحظه کرد که در کمتر دانشمندی از اندیشمندان اسلامی ملاحظه میشود.
در همان دوران سیاه ستم شاهی که از یک طرف بیبند و باری بیداد میکرد و از طرفی دیگر در بین برخی متدینین، انجماد و خشکی مذهبی وجود داشت. همچنین مارکسیستها و مادیگراهایی در جامعه حضور داشتند. اما میبینیم ایشان در فضای منحرف آن موقع با نوشتن کتابهای متعدد و برپایی جلسات سخنرانی، به ابعاد مختلف چنین اندیشههایی در کلیه زمینهها میپرداخت. به عنوان نمونه کتابهایی را در رد مارکسیستها مینویسد و آنها را با استدلال منطقی خود رد میکند.
درباره حجاب و پوشش کتاب مینویسد و به طور کاملا مدرن که قابل طرح در جوامع مدنی باشد، این مقوله را از دیدگاه دینی و مدرن بررسی میکند. اینها نشان میدهد که این شخصیت آزادی فکری و حریت عقلانی و در عین حال دقت و جسارت داشته است. جسارت موضوع مهمی است که در کمتر متفکر دینی دیده میشود اما ایشان بدون آنکه حرمت شکنی کنند و یا حریمها را درشکنند، با جسارت حرف میزدند و این در حالی بود که در هیچ قفس فکری خود را حبس نمیکردند.
در عین حال چنانچه ایشان را در بعد عرفانی مطالعه کنیم میبینیم که یک انسان شیعه و دوستدار کمال مطلق است. یعنی عشق به خدای باریتعالی داشته و این حس در او به حد اعلا رسیده بود، به دنبال این عشق و شور و محبت به خدا، علاقه به اولیای خدا نیز در او موج میزد.
به گونهای که وقتی نام پیامبر را به زبان جاری میساخت اشک در چشمانش حلقه میزد. خلاصه در بعد عرفانی نیز خیلی کوشا بود و ضمن آنکه از اساتید بزرگی چون امام بهره برده بود، خودش نیز در این مسیر و طریق سیر و سلوک، مجاهدت و تلاش فراوانی کرده بود.
در زمینه علمی نیز میبینیم که ایشان درباره موضوعات مختلف اطلاعات زیادی داشتهاند و بسیار وسیع مطالعه میکردهاند، به گونهای که وقتی وارد بحثهای فلسفی میشدند، دیدگاههای فلاسفه غربی را به خوبی شناخته و دربارهاش اظهارنظر و بحث میکردهاند. در همین راستا بود که پس از بررسی دیدگاههای فیلسوفانی چون ملاصدرا و سهروردی، آن را مورد نقد قرار میدادند.
شهید مطهری در اصول فقه نیز وقتی وارد میشود با دیدگاههای وسیعی آنها را مورد مطالعه قرارمیداد و نظرات کاملی را بیان میکرد. در عین حال در مسائل جامعه شناسی، روانشناسی، تاریخ و غیره نیز به صورت علمی وارد شده و حرف برای گفتن داشت.
در زمینههای سیاسی- اجتماعی هم یک مبارز بود و در تمام مبارزات قبل از انقلاب در کنار امام حضور داشته و هم به ایشان مشورت میداد و هم رهنمون میکرد. بنابراین در مجموع آیتالله مطهری در تمام مسائل جزو انسانها و شخصیتهایی بود که در جامعیت، عمق و دقت نظر و همینطور در ژرفای شخصیت، کم نظیر بود.
شاید همین مسئله باعث شد امام عزیزمان نسبت به شهید مطهری علاقه خاصی داشته باشند و روش و منش ایشان را بپسندند و درباره او بگویند:«همه نوشتههای ایشان بدون استثناء، سودمند و مفید است.»
این جمله عظیمی است که امام (ره) در ادامه «مطهری پاره تن من است» بیان فرمودند. چنین اظهاراتی نشان میدهد که شهید مطهری یکی از چهرههای درخشان و البته نادر روزگار بودهاند. به همین خاطر میتوان گفت اگر محصول عمر امام خمینی(ره) تربیت و عرضه چند شخصیت کامل باشد، قطعا یکی از آنان، آیت الله مطهری است.
* قائم مقام حزب اعتماد ملی